در کابل و در خانواده یی 7 اولادی بزرگ شده است؛ جنگ افغانستان منجر به این شد که همراه فامیل خود راه مهاجرت در پیش گیرند و به فرانسه سفر کنند.
در پاریس از رشته دندان فارغ می شود اما گویی هنوز به آن چه می خواهد دست نیافته است؛ آرزو و اهداف های «ملالی» شکل و رنگی دیگر داشت.
علاقه مندی او به کارهای فرهنگی و هنری باعث شد تا دوباره به وطن بازگردد و این بار به جای کار کردن روی دندان مردم، روی فرهنگ و رسم و رواج زادگاه خود کار کند و تصویری دیگر از افغانستان به جهانیان نشان دهد.
با نقش جانان در فلم «اتوپیا» قدم به دنیای سینما گذاشت و جايزه بهترين بازيگر زن در جشنواره جهانی فلم های آسيایی را کسب کرد.
خبرنگار آی فیلم2 به بهانه اکران فلم اتوپیا در سینماهای ایران گپ و گفتی صمیمی با «ملالی ذکریا» داشته که در ادامه می خوانیم:
آی فیلم2: ملالی جان هر چند شما هنرپیشه مشهوری هستید اما می خوام کمی به بیننده گان شبکه آی فیلم معلومات بدهید، «ملالی ذکریا» کی هست؟ در چه سالی و در کدام ولایت تولد شده است؟چند خواهر و یا برادر دارد؟ تا چه صنفی درس خوانده و از چه زمانی به سینما علاقه مند شدد؟
ملالی:
سلام می کنم به بیننده گان شبکه آی فیلم و همچنان هموطنان من مقیم ایران، من « ملالی ذکریا» در «کابل» و در خانواده 7 اولادی بزرگ شدم و دختر هفتم هستم.
جنگ افغانستان باعث شد که ما کشورمان را ترک کنیم و به فرانسه مهاجرت کردیم تحصیلاتم را در رشته دندان در «پاریس» دنبال کردم و بعد آن نیز بیزیننس خواندنم.
در سال 2005 تصمیم گرفتم به افغانستان برگردم و در بخش فرهنگ کار کنم.
آی فیلم2: همان قسم که گفتید شما رشته دندان خواندید انگیزه یی که باعث شد شما به سمت سینما گرایش پیدا کنید و یک مسلک را ترک کرده و مسلک دیگر دنبال کنید چه بوده است؟
ملالی:
من از سن بسیار پایین و از کودکی به سینما علاقه زیادی داشتم و از خانواده یی هستم که بیشتر هنرمند بودند و در بخش موسیقی کار کردند.
همیشه سینما نزدیک به خانه ما بود. ما در شهر کهنه «باغ علی مردان» افغانستان زنده گی می کردیم و همیشه سینما می رفتیم و حتی زمانی که به فرانسه رفتیم خانواده ام من را بیشتر سینما و تیاتر می بردند و درواقع علاقه مندی من از سن پایین بود.
رشته دندان خب ملال آور است وقتی شما از صبح تا چاشت در یک اتاق بسته هستید و مریض هایی که برای درد دندان پیش شما می آیند برخوردهای خیلی جالبی ندارند. من فکر می کنم علاقه مندیم بیشتر به کارهای فرهنگی و هنری بوده و به خاطر همان به افغانستان برگشتم تا کار کنم و با محیط آنجا بیشتر آشنا شوم.
دیدم که فرهنگ ما بیشتر لطمه دیده و لازم دیدم که در آنجا فعالیت های فرهنگی بیشتری داشته باشم به خانم های افغان نزدیک بشم و به داستان ها، قصه ها و گذشته های شان گوش دهم.
دیگر ضرورت نداشت که من بخوام روی دندان کسی کار کنم و مهم این بود که من دردهایشان را از آن ها سوال کنم و گذشته آن ها برایم جالب تر بود.
آی فیلم2: تعریف شما از دنیای هنر و سینما چی است؟
ملالی:
هنر و دنیای سینما به هم پیوند دارند سینما خودش یک هنر است و باز در پیوند با فرهنگ آن کشور است. ما از طریق سینما و هنر می توانیم فرهنگ خود را به دنیا معرفی کنیم و به کشورهای همسایه بگوییم چه داریم.
من خودم کوشش می کنم بعد مثبت فرهنگ کشورم را به دنیا ثابت کنم برای اینکه بدبختانه سال های جنگ باعث شده که در تلویزیون ها، مدیاها و اخبارها فقط از جنگ صحبت کنند و افغانستان کاملاً کشور جنگ سالار معرفی شده، حتی تصویری منفی از مردمان این کشور در خارج از کشور وجود دارد.
من دوست دارم با هنر سینما، فلم و مستند روی فرهنگ افغانستان و رسم و رواج این کشور کار کنم و تصویری دیگر از افغانستان معرفی کنم که بسیار مهم می تواند باشد.
آی فیلم2: بانو ملالی شما جدا از بازیگر بودن یک کارگردان هم هستید، به نظر شما بازیگری و کارگردانی 2 موضوع جدا از هم استند و یا این 2 به نوعی در پیوند با یکدیگر استند؟ و اینکه بازیگر بودن دشوار است یا کارگردان بودن؟
ملالی:
بازیگری و کارگردانی نزدیک به هم هست و باید کارگردان خوبی باشی تا بتوانی بازیگر خوبی را پیدا کنی.
یک بازیگر خوب هم نیاز به کارگردان خوب دارد تا بتواند از آن بازیگر انتظاری که دارد را برآورده کند. من تا هنوز فقط کارگردانی مستند کردم و کار سختی نبود.
من فکر می کنم بازیگری آسان نیست برای اینکه خودتان نمی توانید باشید شما باید یک کرکتر بازی کنید و به آن شخصیت تبدیل شود و این بسیار دشوار است.
حفظ کردن جملاتی که باید بگویید و حس کردن آن نقش آسان نیست. کارگردان خودش است باید لیاقت کارگردانی خودش را بیان کند، کارگردان نمی تواند کارگردان دیگری شود باید خودش باشد اما در نقش شما باید به یک شخصیت دیگری مبدل شوید و آن بسیار بااهمیت است.
آی فیلم2: به نظر شما یک بازیگر موفق چه بازیگری است؟
ملالی:
بازیگر موفق بازیگری است که وقتی سناریوی فلم را می خواند، خودش را در آن پیدا کند یعنی یک نقش را زود قبول نکند سناریو را بخواند و ببیند که آیا می تواند آن شخصیت شود یا نه.
آن شخصیتی که ازش توقع دارند را در خود می بینید و می تواند آن را بازی کند یا نه؟بعد از آن شروع کند به کار کردن و اینکه آن شخصیت را در خودش پیدا کند و آن را در خودش حس کند اگر نکند به نظر من جالب نیست که آن نقش را قبول کند برای اینکه نمی تواند موفق باشد.
درست است که ما می گوییم بازی گر اما بازیگری نیز خودش مهارت خاصی می خواهد و به نوعی شخصیت سازی و کرکتر شدن به نظر من آسان نیست.
بازیگر خوب می تواند تجاربی که از دیدن فیلم ها بدست آورده را استفاده کند و بازیگر خوب به نظر من فردی هست که اعتماد به نفسش خوب باشد.
آی فیلم2: خانم ملالی برخی هنرمندان (مثل بازیگران، کارگردانان) در مصاحبه های مختلفی اعلام کرده اند که شهرت و به نوعی مشهور شدن برای آنان دلچسب است و شاید هم برخی برای به شهرت رسیدن پای در این مسلک نهاده اند، از نظر شما شهرت چه معنا و مفهومی دارد و آیا ملالی ذکریا برای مشهور شدن از رشته دندان دست کشید و بازیگری و کارگردانی را انتخاب کرد؟
ملالی:
نی ، فکر نکنم چون اگر فقط برای شهرت بود من این رشته هنرپیشه گی را حتماً از سن پایین تر شروع می کردم و چون در یک خانواده هنرمند و موسیقی دان بزرگ شدم باید می رفتم دنبال آوازخوانی و موسیقی برای اینکه بتوانم شهرت را کسب کنم.
شهرت جذب کردن به نظر من جالب نیست بلکه پیام و هدفی که می توانیم در زنده گی داشته باشیم بسیار بالاتر از شهرت است ، خیلی ها می توانند شهرت داشته باشند اما محبوبیت مهم است شما وقتی در طول زنده گی تان یک کاری می کنید که در جامعه محبوبیت پیدا می کنید اون ارزش دارد.
مهم نیست عکس هایتان در مجله ها باشد یا تصاویرتان در سینماها و تلویزیون ها باشد اگر کاری کرده باشید که مفیدش به مردم برسد اون خیلی مهم تر است. من هیچ وقت دنبال شهرت نبودم چون راه های آسان تر هست که شهرت رو بتوانیم پیدا کنیم.
آی فیلم2: همانطور که می دانید سریال ها به طور کلی تاثیر زیادی بر خانواده ها، روابط عاطفی اعضای فامیل و حتی الگوهای تربیت اولاد دارد، به نظر شما در ساخت یک سریال باید به چه نکاتی باید توجه داشت؟
ملالی:
سریال های خارجی که در کشور ما نشر می شود بی معنا استند اما سریال و یک فلم باید بر یک جامعه اثرگذار باشد.
سریال تعقیب می شود مثل فلم نیست که شما ببینید و تمام شود و وقتی ادامه پیدا می کند جزو زنده گی شما می شود. من می بینم بعضی افراد وقتی سریال می بینند احساس می کنند آن شخصیت سریال جزیی از خانواده آن ها شده و در مورد آن ها صحبت می کنند.
اما یک سریال باید از محیط و فرهنگی که ما در آن زنده گی می کنیم صحبت کند و موضوع سریال های ساخت ایران و افغانستان باید خود ما باشد.
برای همین من می گویم تولید باید از خود ما باشد اگر هم تولید به صورت مشترک است می تواند فرهنگ 2 کشور و 2 زبان را در یک سریال بیاوریم و نکات مشترکمان را پیدا کنیم و از طریق سریال ما بتوانیم از لحاظ فرهنگی بهم نزدیک شویم ، رسم و رواج های هم را به یکدیگر نشان دهیم و طریق زندگی شرقی و اصول آن را از طریق سریال تعریف کنیم و از سریال ها استفاده خوب و مثبتی بکنیم.
آن هایی که فلم می سازند باید بینند مشکلات جامعه ایران و افغانستان چی است و چه امیدی می توانیم به جوانان کشورمان بدهیم و سریال روندش آن باشد که در آن امید و تلاش باشد.
مثلاً در کشور من که جنگ است و هر روز انفجار می شود باید به نیروی توانمندی جوانان بیشتر توجه شود، یک تعدادی متاسفانه قربانی می شوند اما با خودش بگوید مهم نیست زندگی ادامه دارد من فردا را دارم و تلاش کنم حتی برای یک روز.
ما باید در سریال ارق ملی بودنمان را تعریف کنیم. من فکر می کنم شما در ایران بهترین امنیت رو دارید و قدر آن را باید بدانید من در کشورم امنیت ندارم و هر روز جنگ است .
(با خنده) اینجا انقدر گاز است همه جا گرم است ما در افغانستان برق نداریم من فکر می کنم با ساخت سریال های مشترک می توانیم بگوییم که ارزش زندگی را بدانید فرهنگمان را حفظ کنیم و آن را رشد بدهیم و از آن فرهنگ دفاع کنیم تا اینکه بخواهیم سریال هایی از خارج بیاوریم که نه تنها هیچ پیوندی با فرهنگ ما ندارد یک انگیزه های دیگری پیدا می شود که به نظرم درست نیست و منفی می باشد.
ادامه دارد...
ن ذ